وَالـضُّــحَے

۴۷ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

1 - معنای لغوی : صبا، به معنی نسیم صبجگاه و نام آهنگی از آهنگ‌های موسیقی است.
2 - گستردگی و پیشینه : این مقام در عراق به منصوری معروف است. چرا که برخی آن را به منصور خلیفه عباسی، و به قولی دیگر، منصور زلزال (همزمان دولت عباسی) نسبت می‌دهند.
3 - کیفیت آهنگ : صبا، مجموعه‌ای از آهنگ‌های حزین می‌باشد، و گذشته‌ای را به تصویر می‌کشد که انسان آن را از دست داده و از جمله مقام‌های محزون و دلنشین است که زیبایی و روح خاصی به قرائت می‌دهد. پرده‌ی صوتی مناسبی که برای این مقام می‌توان درنظر گرفت توسط و اوج است که باعث نمود بیشتر الحان آن می‌شود. روند آن کاملاً لطیف، ملایم و روان است و هرنوع تکلف در اجرای آن از تاثیراتش می‌کاهد. این مقام بسیار حزین، تیز، رسا و اثرگذار است، پیچیدگی کمتری نسبت به دیگر مقام‌ها دارد.
4 - موضوع آیات : آیاتی که دارای «حالت، خوف، خشوع، توبه، انابه، مغفرت، ندامت، استغاثه، سوز، اندوه، حسرت، تضرع درد و رنج مظلوم و احوالات قیامت و امثال» آن و همچنین آیات «مشرکین، کفار و اصحاب شمال و معاد» همچنین آیات «عبرت، سرانجام گنهکاران و ذکر نعمت‌های الهی» را می‌توان با این مقام تلاوت نمود.
5 - تاثیرات : استفاده از نغمات این مقام با عنایت به معنا و مفهوم، حال و هوای ملکوتی و روحانی را بر شنونده حاکم می‌سازد. این مقام حزن زایدالوصفی در انسان ایجاد می‌نماید و حالت هشدار، بیدارباش دارد. برخی گوشه‌های آن تاثیر شدیدی در قاری به وجود می‌آورد و حالت خوف و اندوه ایجاد می‌کند. این نغمه انسان را دعوت به کنکاش در گذشته می‌کند و همچون جوانی بیدار، انقلابی در درون ایجاد می‌نماید، و توجه به بازگشت را یادآوری می‌نماید. اساتید لحن گفته‌اند، هرکس میل بازگشت در او بیشتر باشد، این مقام را محزون‌تر و بهتر ایجاد می‌کند.
6 - جایگاه اجرا : صبا روش بسیاری از قراء در تلاوت است، اکثر قراء آن را با مقامهای حجاز، عجم و چهارگاه در تجانس می‌دانند و معمولاً پس از بیات و حجاز آن را اجرا می‌نمایند.
7 - گوشه‌ها و نغمه‌های فرعی : بعضی قراء پس از اجرای این مقام و مراحل اول و دوم آن، در مرحله‌ی سوم از عجم، به جای جواب‌الجواب استفاده می‌نمایند. زیرشاخه‌های معروف آن تقطیع و عجم است، قسمت اعظم زیرشاخه‌ی تقطیع «رمل» می‌باشد که در مقام سگاه و صبا از آن استفاده می‌شود. درمورد زیرشاخه‌ی عجم عده‌ای معتقدند که مقام عجم به صورت مستقل وجود ندارد و فقط در حد همین زیرشاخه است و برخی دیگر عجم را یک مقام مستقل دانسته‌اند و آن را جدای از این زیرشاخه می‌دانند. همچنین نغمه‌های فرعی «بوسیلک و صبا، زمزم» را می توان نام برد.
8 - قاریان برتر : از مصطفی اسماعیل و عبدالباسط می‌توان به عنوان اساتیدی که در اجرای این مقام، و زیرشاخه‌ی عجم آن، مهارت فوق‌العاده‌ای دارند نام برد. و همچنین اساتیدی چون منشاوی، شعبان صیاد، محمد رفعت، حصان، کامل یوسف را می‌توان نام برد. در این مقام تلاوت سوره‌های احزاب، طبلاوی و هود عبدالمنعم طوخی مشهور می‌باشد.
9 - وزن‌های لحنی : همچنانکه نظم دارای وزنهای خاصی است بعضی از اساتید برای الحان موسیقیایی نیز وزنهایی قائل هستند که در این مجموعه تحت عنوان وزنهای لحنی بررسی شده است و البته بسیاری از اساتید قائل به این وزنها نمی‌باشند.


وزن موسیقیایی مقام صبا به صورت زیر می‌باشد:

قرار مفاعلتن مفاعلتن فعول
جواب مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعل
جواب جواب مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن


www.amoozesh-quran.blogfa.com

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۱ ، ۱۳:۰۴
مهدی صادقی
دانلود رایگان کتاب الکترونیکی قرآن مجید:

ParsQuran Daily Verse     ParsQuran Daily Verse 

ParsQuran Daily Verse    

مشخصات برنامه:

  - نمایش متن تمامی سوره های قرآن
  - قرآن به سه زبان فارسی, عربی و انگلیسی
  - قابلیت چاپ کردن سوره ها
  - امکان جستجوی قرآن با وصل شدن به وبسایت پارس قرآن

برنامه را می توانید از اینجا دانلود کنید: 

Windows XP


--------------------------------------
Windows Vista & 7

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۱ ، ۱۰:۱۵
مهدی صادقی
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
وَأَنِ اعْبُدُونِی ۚهَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا ۖأَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ
(یس، ۶۲-۶۰﴾

مگر با شما پیمان نبستم، اى فرزندان آدم، که شیطان را پرستش نکنید که او شما را دشمنی آشکار است؟
و [مگر پیمان نبستیم] که تنها مرا بندگى کنید که راه راست همین است؟

و حقا که او [شیطان] بسیارى از شما را به بیراهه کشاند؛ پس چرا اندیشه نمى‌کردید؟

قرآن کریم +وبلاگ قرآنی والضحی + تسبیح

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۱ ، ۲۳:۰۰
مهدی صادقی

زمانی که زندگی قاریان مشهور جهان را مرور می کنیم ، نامی آشنا دیدگان را به خویشتن خیره می سازد . نامی که رسالت قاریان قرآن را در خاطره ها جاودانه می سازد . شهید القراء نامی است که بی شک هر عاشق قرآنی را بر آن گذر افتاده است . نامی که عاشقان قرآن بارها و بارها برآن درنگ کرده و از خویشتن پرسیده اند که : محمد صدیق از چه رو بدین نام ملقّب گردیده است ؟ مردی که تلاوتهای زیبایش پس از گذر سال ها ، هنوز زینت بخش محافل و مجالس است . مردی که مقلّدان بیشمار از خویش بر جای گذاشته است .

اگر بخواهیم محمد صدیق را بهتر بشناسیم ، شاید بهتر آن باشد که در تذکره عرفا و صوفیان عصر به جست وجوی او بپردازیم ؛ چرا که محمد صدیق پیش از آنکه یک قاری باشد ، یک صوفی است . صوفی که خرقه زهد بر تن کرده و رایحه معرفت و زهد از جای جای تلاوتهایش برمی خیزد . آری ، او صوفی است که جان و زندگی خویش را وقف کلام پروردگار کرده است ، تا بدانجا که لحظه ای مفارقت از کلام دوست بر او چنان گران آمد که نتوانست پذیرای آن گردد و عاقبت جان خویش را در این مسیر قربانی ساخت . او را شهید القراء نامیده اند ، چه آن زمان که طبیبان معالجش وی را از تلاوت کتاب خدا برحذر داشتند ، وی نپذیرفت . چه ، زندگی جدای از مکتب و کلام دوست نه تنها برای او بلکه بر تمامی کسانی که در این مسیر گام گذارده اند ، بسی سخت و دشوار است .


استاد محمد صدیق منشاوی در سال 1299ه.ش. یعنی حدود 73 سال پیش ، در شهر منشاه مصر در خانواده ای بسیار مذهبی پا به عرصه ی وجود گذارد .« پدرش شیخ صدیق منشاوی یکی از قاریان صوفی منش بود که هرگز در مسیر تلاوتش اجر و پاداشی طلب نکرد . از این رو فرزندش محمد را نیز با چنین علایقی پرورش داد تا جایی که تلاوت را تنها به جهت آنکه متعلق به این کتاب مقدس است برگزید . شیخ صدیق منشاوی را فردی در کمال خشوع و خضوع می خوانند گویند او چنان تقوی پیشه بود که هرگز در هیچ تلاوتی بر اجر و پاداش آن سخنی نگفت . تنها در محل حاضر می شد ، آنگاه با وقاری سرشار از خشیت الهی باز می گشت و این شیوه ای بود که در میان فرزندانش نیز نیک مشهود است ».
محمد صدیق از آنجا که در شهر منشاه تولد یافت چون پدرش به منشاوی ملقب گردید . با تشویق و تعلیم پدر به آموزش معارف قرآنی و تعلیم قرائت های مختلف پرداخت ، چرا که پدرش نیز از قاریان مشهور عصر خود به شمار می آمد . مرحوم استاد منشاوی از همان ابتدا به حفظ کامل قرآن پرداخته و از 9 سالگی به بعد در ماه مبارک رمضان شبهای قرائت قرآن برگزار می نمود . این امر تا سنین جوانی استاد ادامه داشت . این در حالی بود که پس از چندی با ورودش به رادیوی عربی مصر و پخش تلاوتهایش ، به شهرت او افزوده شد تا آنکه به عنوان یکی از اساتید و قاریان مشهور مصر معرفی شد .
او قاری بزرگی است که در میان متأخران بی نظیر و در میان متقدّمین کم نظیر بوده است . او از مفاخر بزرگ جهان اسلام و مبتکر الحان گوناگون قرآنی به شمار می آید . سبک تلاوت ، صوت زیبا ، لحن گرم و حزین ، تلفظ صحیح و بیان قوی کلمات از مختصّات قرائت مرحوم منشاوی به شمار می آید که با چیرگی و مهارت کامل و تسلّطی فوق العاده شنونده را به آیات الهی متوجه می سازد . او چنان تسلّطی به قرائات سبعه و عشره و راویان قاری دارد که وی را به عنوان یکی از بهترین اساتید این فن در جهان اسلام مطرح نموده است ، تا آنجا که شهرتش را در جای جای جهان اسلام اذعان می دارند .
مرحوم محمد صدیق منشاوی با تسلّطی کامل و سبکی خاص تمامی قرآن مجید را با قرائت ترتیل تلاوت کرده است و اکنون گنجینه ای از نوارهای تحقیق و ترتیل این استاد در آرشیو رادیو قرآن موجود می باشد . تلاوت های این استاد همه هفته از رادیو قرآن جمهوری اسلامی ایران پخش می گردد .
استاد به واسطه زندگی کوتاهش به کشورهای محدودی مسافرت کرده است . از آن جمله به سوریه ، کویت و برخی از کشورهای شیخ نشین حاشیه خلیج فارس می توان اشاره کرد که در مساجد مختلف این کشورها به تلاوت قرآن کریم پرداخته است .
سرانجام دست اجل از آستین تقدیر برون آمده ، این بار نیز گلی از بوستان معطر قرآن را گلچین نمود و استاد منشاوی در سن 49 سالگی در سال 1348 ه.ش. در شهر قاهره جان به جان آفرین تسلیم کرد و بدین طریق گرد غم و اندوه را در بر جبین عاشقان کلام دوست نشانید ، هرچند که امروز پس از گذشت سال ها آوای ملکوتی او زینت بخش محافل و مجالس قرآنی و پرورش دهنده استعدادهای نهفته در این مسیر است .
حاج سعودی محمّد صدّیق... در سال 1953 مجلّه ی رادیو و تلویزیون، در یکی از شماره هایش از شیخ محمّد صدّیق المنشاوی نوشت که او اوّلین قاری ای بود که رادیو برای ضبط تلاوتش، تجهیزات فنّی خود را به مکان تلاوت او منتقل کرد... چه طور چنین اتفاقی افتاد؟ و چرا رادیو چنین کاری کرد؟
شهرت و زیبایی تلاوت او، زبانزد مردم مصر بود و زمانی که مسؤولان رادیو، از آن آگاه شدند، خواستند که به رادیو بیاید تا از او امتحانی گرفته شود و در صورت قبولی، به عنوان قاری رادیو به فعالیت بپردازد. ولی شیخ، این دعوت را نپذیرفت و گفت: نمی‏خواهم در رادیو قرائت کنم چرا که به شهرت آن احتیاجی ندارم و هرگز نمی‏پذیرم که از من امتحان بگیرند... این‏طور شد که برای مدیر رادیو چاره‏ ای نماند جز آن‏که تجهیزات رادیو را به محل تلاوت ایشان منتقل کند. و در عمل، در یکی از شب‏های ماه مبارک رمضان، زمانی که ایشان در روستایی از روستاهای مصر، برای خانواده ‏ای داغدار در حال تلاوت بود، گروهی از رادیو برای ضبط تلاوت شیخ به آن محل رفتند و در همان زمان، گروهی دیگر برای ضبط تلاوت پدر ایشان، شیخ الصدیق المنشاوی، به روستای العسیرات در استان سوهاج در خانه حاج احمد ابورحاب رفته بودند. و این برای اولین بار در تاریخ رادیو بود که رادیو، تجهیزات، کارکنان و مهندسان خود را برای ضبط تلاوت یکی از مقریان به جایی بفرستد. این اتفاق را یکی از مجلات نیز، در صفحات خود درج نمود.
زمانی‏که مسؤولان رادیو این دو تلاوت را از آن‏ها ضبط کردند، دوباره از شیخ محمّد صدّیق و پدرش خواستند که برای تلاوت به رادیو بیایند، ولی باز هم آن‏ها نپذیرفتند.... چه شد که بالأخره شیخ محمّد صدّیق المنشاوی دعوت رادیو را پذیرفت و چرا پدرش بر موضع خود پافشاری کرد؟
این موضع سبب خشم مسؤولان رادیو شد و نزدیک بود که مشکل بزرگی روی دهد تا آن‏که یکی از نزدیکان شیخ محمّد صدّیق، عبدالفتّاح الباشا، که ژنرالی بلندمرتبه بود در این مورد دخالت کرد و صراحتاً به شیخ محمّد گفت که نپذیرفتن دعوت رادیو، پسندیده نیست و این امتحان تنها از او گرفته نشده ‏است و این درحالی است که بعد از آن‏که او دعوتشان را رد کرده ‏است، رادیو مهندسان و کارشناسان خود را برای ضبط تلاوتش به سوی او فرستاده ‏است. و در برابر این کار مسؤولان رادیو، نپذیرفتن دعوت آنان پسندیده نیست. و در برابر این رفتار خوب ، متقابلاً چاره ‏ای جز رفتار خوب نیست. و بعد از اصرارهای شدید، شیخ محمّد صدّیق المنشاوی به رادیو رفت و تلاوت‏هایش را تکمیل کرد و تا زمانی که خدا جان او را گرفت، قاری رادیو بود، ولی پدرش گفت: برای رادیوی مصر، از خاندان المنشاوی، پسرم محمّد کافی است.

پس چرا برای رادیو لندن و رادیو سوریه، تلاوت کرد؟

این‏ها با ضبط بودند.[من حدس می زنم یعنی آمده اند تلاوت ایشان را ضبط کرده ‏اند نه ‏این‏که ایشان به آن رادیوها بروند.] و با آن‏که او هرگز برای رادیو مصر قرائت نکرد، شهرت شیخ صدّیق السّید، آفاق جهان عرب را فراگرفته بود. رادیوهای سوریه و لندن از او خواستند که برای آن‏ها نوارهایی تلاوت کند. ایشان در ابتدا نپذیرفت ولکن بعد از ملاقات‏های فراوان و اصرار شدید، با ضبط 5 نوار برای آن دو رادیو موافقت کرد و بر این میزان چیزی نیفزود و همواره می‏گفت: اگر اصرار پیوسته ‏ی آن‏ها نبود، با آن تلاوت‏ها موافقت نمی‏کردم.
شیخ محمّد صدّیق المنشاوی چگونه با این تصمیم پدرش (مبنی بر قرائت نکردن برای رادیو مصر) برخورد کرد؟

او هرگز با پدرش مخالفت نمی‏کرد و به نظرش، بدون آن‏که پی‏جویی کند و به دلیل آن علاقمند باشد، احترام می‏گذاشت.

ملک فاروق(دوران پادشاهی:1936 تا 1952) ، پادشاه مصر، از شیخ احمد السید، عموی شیخ محمّد صدّیق المنشاوی خواست که قاری رسمی قصر پادشاه باشد، ولی او نپذیرفت... چرا؟
او این درخواست را رد نکرد... بلکه با پادشاه شرط کرد که از ساعت 9 شب که رادیو مصر، تلاوت قرآن کریم را از قصر پادشاه، پخش می‏کند، قهوه ‏چیان ]شهر[ دیگر، نوشیدنی‏ نیاورند و مردمان، تخته‏‏ نرد بازی نکنند. به پادشاه گفت: قرآن، جلالی دارد چراکه کلام خدا است و مردم را روا نباشد که هنگام تلاوتش، به درخواست نوشیدنی و بیهوده ‏گویی و بازی تخته ‏نرد بازی بپردازند. پادشاه به او گفت: این بدان معنی است که نگهبانی بر هر قهوه ‏چی بگماریم و این کاری است که من از انجام آن معذورم. شیخ احمد به او گفت: این‏گونه، ما هم از انجام این کار معذور هستیم. و تلاوت کرد: فإذا قرئ القرءان فاستمعوا له و أنصتوا لعلّکم ترحمون (اعراف – 204) " پس هنگامی که قرآن خوانده می ‏شود، بدان گوش دهید و ساکت باشید، شاید رستگار شوید." پس برای پادشاه چاره‏ای نماند جز آن‏که از او تجلیل و تقدیر کند و نتوانست او را مجبور کند تا قاری قصر پادشاه باشد.
چرا شیخ محمّد صدّیق المنشاوی دوبار ازدواج کرد؟
ایشان در سال 1938 با دخترعمویش ازدواج کرد و از او 4 فرزند داشت: دو پسر و دو دختر؛ سپس بار دیگر در حالی‏که عمرش از 40 سال گذشته بود با زنی دیگر ازدواج کرد. همسر دومش از مرکز أخمیم در استان سوهاج بود. از او نیز 9 فرزند داشت: 5 پسر و 4 دختر. همسران او با هم در یک خانه زندگی می‏کردند و بینشان دوستی و علاقه بود و شیخ محمّد می‏گفت: مردم مرا دوست دارند و خویشاوندی با مرا خواستارند. هنگام ادای فریضه ‏ی حج، سال قبل از وفات شیخ محمّد، همسر دوم او درگذشت.
شایعه شد که صدای شیخ محمّد صدّیق المنشاوی ضعیف است و آن‏را مگر به کمک میکروفون، نمی‏تواند به شنوندگانش برساند... چه ‏کسی این شایعه را پخش کرد؟ و شیخ محمّد چگونه با آن شایعه برخورد کرد؟
در واقع، این موضوع شایعهای بود که به خاطر حسودی و برتری‏ جویی یکی از مقریان در گوشها پیچید. بعضی از ارادتمندان و نزدیکان دیگر مقریان، این حادثه را برای ما تعریف کردند و صحّت آن برای ما محرز شد؛ ماجرا از این قرار بود که شیخ محمّد به همراه مقری دیگری، شبی برای قرائت به استان المنیا دعوت شده بود و افراد زیادی برای شنیدن تلاوت قرآن با صدای شیخ محمّد حاضر شده بودند که تعداد آنها فزونتر از 10 هزار نفر بود. زمانی که آن مقری، علاقه شدید مردم و بی تابی دعوت کننده، به زودفرارسیدن تلاوت شیخ محمّد صدّیق را احساس کرد، دیگر خود را ناگزیر دید که به متصدّی میکروفون پیشنهاد دهد که اشکالی فنی در میکروفون ایجاد کند و در میان مردم شایعه شود که صدای شیخ محمّد واقعاً ضعیف است و اگر میکروفون نبود هرگز این شهرت را نداشت. وقتی شیخ محمّد صدّیق آماده قرائت می شد، با ایراد میکروفون مواجه شد؛ لذا متصدّی میکروفون را از آن آگاه ساخت. اما متصدی از اصلاح آن، سر باز زد؛ شیخ محمّد صدّیق احساس کرد که توطئه ای برای در تنگنا قراردادن او میان این جمعیت عظیم در کار است. پس [برای شروع به تلاوت، آن چنانکه در قرائت مرسوم است] استعاذه کرد و در حالی که از مکانی که برای قرائت در نظر گرفته شده است خارج می شد، قدم زنان به قرائت پرداخت در حالی که مردم او را همراهی می کردند تا آن جاکه مردم از قدرت صدایش به شگفتی آمدند. آن مقری حسود در حالی که خوار و درمانده شده بود آن مجلس را ترک کرد؛ مجلسی که شیخ محمّد صدّیق تا ساعات آخر شب، در آن به تلاوت پرداخت. زمانی که بعدها از پدرمان (شیخ محمّد صدّیق) از آن واقعه پرسان شدیم گفت: آن‏چه که به شما گفته شده اتّفاق افتاده است. بعد از او از نام آن مقری پرسیدیم که گفت: إن الله حلیم ستّار؛ خداوند، بردبار و پوشاننده است.
گفته می شد که نبوغ شیخ محمد صدیق المنشاوی و نوآوری های او در تلاوت، حسد برخی افراد را بر انگیخته بود. تا آنجا که در غذای او سم ریختند... چگونه شیخ محمد از مرگ حتمی نجات یافت؟ و چه کسی در غذای او سم ریخت؟
این واقعه را خود ایشان برای ما تعریف کرده بود و اگر کسی غیر از خود شیخ محمد چنین چیزی را تعریف می کرد، هرگز باور نمی کردم. ایشان، برای پدربزرگم شیخ صدیق در مجلسی که ما هم آن جا حاضر بودیم تعریف کرد که شبی، در سال 1963، بعد از اتمام تلاوت، صاحب دعوت، از ایشان جهت تبرک دعوت کرد که غذا را با خانواده ایشان صرف کنند. شیخ محمد این دعوت را نپذیرفت، تا این که صاحبخانه، کسانی از خانواده اش را فرستاد و بر شیخ محمد اصرار کردند تا اینکه دعوت را پذیرفت. قبل از شروع به خوردن غذایی که برایش آوردند، آشپز به او نزدیک شد، در حالی که به شدت از ترس میلرزید، و در گوشش گفت : شیخ محمد! شما را از واقعه مهمی آگاه میکنم و امیدوارم که مرا رسوا نکنی، چرا که کار و زندگی ام در این خانه، از دست میرود. شیخ محمد پرسید که چه شده است؟ او گفت: کسی از من خواست که در غذای شما سم بریزم، من هم در سینی ای که کمی بعد برایتان خواهد آمد، سم ریختم. از غذای آن سینی نخور. ضمیرم از خواب بیدار شد و آمدم که تو را بر حذر دارم، چرا که نمی توانستم آن غذا را برایت نیاورم. اهل خانه مخصوصا به جهت تکریم شما، مرا ترغیب کردند که آن سینی را برایتان بیاورم، در حالیکه آنان از آنچه در آن است خبر ندارند... آن شخص به من پول داد تا در غذای شما، دور از چشم اهل خانه، سم بریزم. من هم چنین کردم. امیدوارم مرا رسوا نکنی... زمانیکه سینی غذای مسموم را برای شیخ آوردند، آن را شناخت همانگونه که آشپز تعریف کرده بود. پس تظاهر به خستگی کرد و از خوردن غذا دست کشید. اما اهل خانه او را قسم دادند که غذا بخورد. پس تکه ای نان که جلویش بود را خورد و گفت: خدا سفره شما را برکت دهد و سپس از آنها جدا شد.
آیا شیخ محمد نام کسی را که اراده کشتنش را داشت، نگفت؟
هرگاه که این حادثه را به یاد می آورد، به شدت از کارهای آن مرد تعجب میکرد، به خصوص وقتی دانست که او یک مقری ( مرتبه ای بالاتر از قاری) است، ولی نام او را نمی گفت تا آنجا که ما از اینکه حتی پدربزرگم از پسرش نام او را نمی پرسد تعجب می کردیم و با این وجود دیگر جایی برای پرسش ما باقی نبود، مگر آنکه خودش نام او را آشکار میکرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۱ ، ۲۰:۱۶
مهدی صادقی

آموزش مقامات موسیقی قرآن


ردیف عنوان دانلود
1 مقام بیات دانلود
2 مقام بیات دانلود
3 مقام بیات دانلود
4 مقام بیات دانلود
5 مقام بیات دانلود
6 مقام بیات دانلود
7 مقام حجاز دانلود
8 مقام حجاز دانلود
9 مقام حجاز دانلود
10 مقام حجاز دانلود
11 مقام رست دانلود
12 مقام رست دانلود
13 مقام رست دانلود
14 مقام رست دانلود
15 مقام رست دانلود
16 مقام رست دانلود
17 مقام سه گاه دانلود
18 مقام سه گاه دانلود
19 مقام سه گاه دانلود
20 مقام سه گاه دانلود
21          مقام سه گاه دانلود
22         مقام سه گاه دانلود
23         مقام سه گاه دانلود
24        مقام سه گاه دانلود
25      مقام صبا دانلود
26 مقام صبا دانلود
27 مقام صبا دانلود
28 مقام صبا دانلود
29 مقام صبا دانلود
30 مقام صبا دانلود
31 مقام صبا دانلود
32 مقام صبا دانلود
33 مقام صبا دانلود
34 مقام صبا دانلود
35 مقام عجم دانلود
36 مقام عجم دانلود
37 مقام عجم دانلود
38 مقام عجم دانلود
39 مقام عجم دانلود
40    مقام نهاوند دانلود
41       مقام نهاوند دانلود
42      مقام نهاوند دانلود
43       مقام نهاوند دانلود

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۲۰:۴۷
مهدی صادقی

سوره مبارکه ضحی + والضحی + وبلاگ قرآنی والضحی

چهل روز بر پیامبر وحی نازل نشد ، تا اون موقع اصلا سابقه نداشت که اینقدر فاصله بین وحی های الهی به پیامبر باشه

مشرکان هم از این فرصت استفاده کرده و وقت و بی وقت پیامبر رو مسخره می کردند و می گفتند چی شد محمد ؟ خدا جونت باهات قهره؟؟

تا اینکه خدا این سوره رو نازل میکنه و با این سوره یه تو دهنی محکمی میزنه به همه مشرکان
به نظر من ، از این دیگه بهتر نمیشه به کسی دلگرمی داد و بهش بگی که پشت و پناهت هستم و به قول معروف ، دارمت داداش
خود ِ خدا قسم می خوره که هیچ وقت تو را ترک نکردم و البته که اون دنیات مهمتره و ما اینقدر بهت عطا کنیم که راضی شوی
خلاصه خدا توی این سوره سنگ تموم میذاره برای پیامبر

بی نهایت این سوره رو دوست دارم. هر چند که مخاطب اصلی این سوره خود ِ پیامبر هست ولی میشه اونو به خودمون هم بسطش بدیم. مخصوصا که در انتهای سوره نعمت هایی که به پیامبر داده رو بهش یادآوری میکنه و میگه همیشه شکر گذار باش
هر وقت که از سختی های روزگار به تنگ میام یا اینکه احساس میکنم که دارم ناشکری میکنم ، بی درنگ سراغ این سوره میام
آخه همه ما آدمها ، یه چیزایی رو خیلی دوست داشتیم به دست بیاریم و دعا دعا می کردیم که به دست بیاریم، بعدن که بدستش آوردیم بعد از مدتی برامون عادی میشه و یادمون میره که چه لطف هایی خدا به ما داشته و دوباره میزنیم تو کار ِ ناشکری
این سوره رو که میخونیم ، همه چیز رو بهمون یادآوری میکنه

به نام خداوند بخشنده مهربان
قسم به روز روشن
قسم به شب و هنگام آرامش آن
که خدای تو هیج گاه تو را ترک نگفته و بر تو خشم ننموده است
و البته عالم آخرت برای تو بسی بهتر از نشاه این دنیا است
و پروردگار تو بزودی به تو چندان عطا می کند که راضی شوی
آیا خدا تو را یتیمی نیافت که در پناه خود جای داد
و تو را در بیابان مکه ره گم کرده یافت , راهنمایی کرد
و تو را فقیر ( الی الله ) یافت ( به دولت نبوت ) توانگر کرد
پس تو هم یتیم را هرگز میازار
و فقیر و گدای سائل را از درت به زجر مران
و اما نعمت پروردگارت را بر امت بازگو

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۱۰:۲۱
مهدی صادقی

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر بلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از بلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای بلاگ ها است.

بلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند بلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز به تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۰۱:۴۲
مهدی صادقی

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار! اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیمات درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۱ ، ۰۱:۴۲
مهدی صادقی

محمد شحات انور + وبلاگ قرآنی والضحی


(مدت تلاوت : ۴دقیقه)

(حجم تلاوت : ۴مگابایت)

(محل تلاوت : ایران-استدیو صداوسیما)

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۲:۰۰
مهدی صادقی

سر انگشتان دست + وبلاگ قرآنی والضحی

« آیا انـسـان می پندارد کـه مـا هـرگـز استخـوانهای او را جـمع نخواهیم کرد؟ چرا! ما حتی می توانیم سرانگشتان او را نیز دوباره درست کنیم»!

(واژه بـنـان در اصـل به معنی: "تکیه گاه و چیزیکه بنوعی و بنحوی به آن تکـیه می شـود" است. در معنی دوم خود از جمله به: قـسـمـت داخلی سر انگـشـتـان، یعـنی هـمان قسمتی که در تصویر می بینیم اطلاق شده، به اعتبار اینکه "انـسان در کـارهـا و نشست و برخاست های خود به آنها تکیه می کند").

نکـتـه آیه: سرانگشتان وضعیت خاصی دارند:

سر انگشتان دست + وبلاگ قرآنی والضحی

سـر انـگـشـتـان هــر فــردی رسـم و نـمودار کاملا منحصر بفرد خود  دارد. حتی دو نـفـر  دو قـلـو را نمی توان یافت که نمودار سرانگشتان آنها نظیر هم باشد (دوقـلوهای موسوم  به "دوقـلوهای همسان" که از یک  تخم درست می شوند نیز نمودار سرانگشتان آنها  دقیقاً یکی نیست ولی  تمیز دادن آنها دقت و بررسی زیادی می خواهد). نمودار  سرانگشتان از  تولد تا وفات ثابت می ماند، و به هر چیزی دست زده شود اثر خود را  بجا می گذارد، و قطر خطهای آن در مردان از زنان بزرگتر است.

اینکه قـرآن "دوباره سازی سرانگشتان" را مطرح می کند به این معنی نیست که  آفرینش  سرانگشتان سخت تر و پیچیده تر از اندامهای دیگر است، بلکه به این معنی  است که سرانگشتان چیزِ خاصی دارند و در آینده کشف میشود و آیه روشن می کند که  قرآن سخن خداوند است. انسان در قرن نوزدهم به وضعیت سرانگشتان پی برد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۰:۳۲
مهدی صادقی