آنها که تکلیف خدا را به دوش گرفتهاند تأمیناند
یکى از دانشجویان دانشـگاه اصفهان براى طلبگى آمده بود و مىخواست درسها را شروع کند. اما چون قدرى از مسائل معیشتى نگران بود پرسید: استاد! با مشکل تأمین معاش چه کنیم؟
استاد پاسخ داد: آنها که تکلیف خدا را به دوش گرفتهاند تأمیناند و اشکهایش جارى شد.
فرد مذکور مىگفت: این حرف استاد که با یقین مطرح کرد چنان در زوایاى دل و ذهنم نشست که روزى براى سخنرانى به اصفهان دعوت شدم و پولى در بساط نبود، سر جاده ایستادم و اولین اتوبوس که ندا داد. اصفهان؛ سوار شدم. چند کیلومتر که طى شد شاگرد راننده شروع به جمعآورى کرایهها کرد. به صندلى ما رسید و از مسافر بغل من نیز کرایه را دریافت کرد و من ساکت بودم و او هم گذشت. بعد با خودم گفتم: به قول استاد: راه حق با پاى باطل طى نمىشود، پس بگذار به شاگرد راننده بگویم کرایه ندادهام.
هنگامى که از آخر اتوبوس باز مىگشت دستش را گرفتم و آهسته در گوشش گفتم: آقا! من کرایه ندادم شما هم نگرفتید. شاگر و راننده با حالتى بسیار عادى نگاهى انداخت و گفت: نذرى داشتم که از یک نفر کرایه نگیرم. مىخواهم از تو نگیرم، بد است؟
چنان به آیه یرزقه من حیث لایحتسب؛[1] یقین پیدا کردم که براى همیشه آرام شدم.
[1] کسى که تقوا پیشه کند خداوند از جایى که حساب نمىکند، روزى مىرساند؛ سوره طلاق،آیه 2.
از کتاب مشهور آسمان نوشته عزیزالله حیدری
وبلاگ خوبی دارید تبریک
درخواست تبادل لینک با شما را دارم. لطفا در صورت موافقت مارا با نام "پایگاه مذهبی نماز " لینک بفرمایید و اطلاع دهید تا لینک شما نیز با افتخار افزوده شود
با تشکر